-
زنجیرم کن
سهشنبه 26 فروردینماه سال 1393 23:16
زنجیر در تو بودن شاید که به مردانگی ام نیاید اما به روحم می آید شبیه خالیِ بی نهایت می شوم در غیابت! چه حالی خوبی است در بندت که هستم در آن گره های فولادی زنانه ات وقتی نفس کم می آورم در باتلاق آن تن بی مانندت زنجیرم کن دوباره و همیشه مگذار به حال خود بمانم و کلاف در کلافی دیگر سبز کنم آن درهای بهشتت را ببند، بگذار تا...
-
چند غزل از حسین منزوی
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 16:15
نیاویزد اگر با سلطه ی مردانه ام ای زن غرور دختران را نیز در تو دوست دارم من تو را با گریه هایت بی بهانه دوست می دارم که خواهد شست و خواهد بردمان این سیل بنیان کن من آری گر چه تو چادر ز شب داری به سر اما قراری با سحر دارم در آن پیشانی روشن تو را من می شناسم از نیستان ها چو بانگ نی که اکنون گشته در آوازهای تو طنین افکن...
-
اما...
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 09:43
آشتی دوباره ات به خانه و خاندان ام شوری در من نهاد که نوتر از پیش و به تاخت داغ تری بر راه بی پایان روزگار شتاب کنم. حالا همان است که چند ماه پیش می خواستم. آهنپاره داریم،خانواده داریم و خودمان را نیز بیشتر از همیشه. اما چند تایی که در سر جوان پیشتریم بود به سنگ مکرر می خورد و چیزی را در من کم می کند که این روزها نفس...
-
نظر خودش
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 14:10
... رفتار عادی او مهربان و با محبت است.طغیانهای خشم او اغلب کوتاه مدت است.اگر او تبدیل به موجودی غرغرو بشود به احتمال زیاد شما مقصر هستید و دلیل ان این است:"منحرف شدن توجه شما از او به زنی دیگر ." زن متولد ابان شما به طرز غیر عادی حسود است و اکثرا بدون دلیل قانع کننده به شما سو ظن می برد . او هرگز شما را به...
-
نظر من
پنجشنبه 22 مردادماه سال 1388 14:05
...زن متولد آبان طناز و زیبا، خانه دار و گرم، حسود و انتقامجو، راز دار، موقع شناس و در بعضی اوقات جاه طلب است.اگر یک دختر متولد آبان عاشق شما شد، بدانید که مردی برتر هستید.زن متولد آبان دارای یک زیبایی عمیق و اسرار آمیز است. او جذاب، مغرور و اعتماد به نفس است،...این زن قدرت عجیب وی در استفاده از موقعیت است...یکی از...
-
چند نکته برای راحیل
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1388 15:20
... مردی هستید که در آبان ماه به دنیا آمده است و شما از کلمه هیجان می ترسید، بهتر است که نامزدی خود را با او فورا لغو کنید، زیرا مرد متولد آبان چه در زندگی و چه در کار و حرفه خود مردی با اراده، قوی و نیرومند و مملو از هیجان و بلند پروازی است و روحیات او با آرامش و سکون و بی حالی سازگاری ندارد و مدام در جست و جوی هدف...
-
یک نامه از نامههایم
چهارشنبه 7 مردادماه سال 1388 15:06
چه بیتاب بودم برای تمام کردنش تا آغازی باز شود. آغازی که هوشیار میخواستمش تا پیری آن تمام در جوانی این آغاز گم شود. بیقرار راه را میرفتم و در سرم دنیای برنایی بود. دنیایی خواستنی برایم که هیچ از آن نمیدانستم. نزدیک میشدم و روشنیات پیرامونم را تاریک و تار میکرد و همهی حواس پنجگانهام بر نبض کم دستان کوچکات...
-
برای همان همیشگی
چهارشنبه 7 اسفندماه سال 1387 14:29
روز به روز استوار تر می شوی، هم در خودم هم در همه، برای من. وسواسهایم شکل نویی به خود گرفته و رو در روییام با دنیا. حالاها که سر به سر آن سر سنگم نمیگذاری و حرمتها را میشناسی، یک دستی وجودت همان زیبایی زن است برای من. قدم میگذارم راه به راه با تو و خواستنیهایت را زود میخواهم به اندازهی خدا. حالا که کدخدای...
-
...
پنجشنبه 10 بهمنماه سال 1387 22:45
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 12 آبانماه سال 1386 12:44
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 آبانماه سال 1386 13:17
د دلفینهای مرده ای که در سواحل جاسک به گل نشتند و هیچ کس و هیچ چیز قطره اشکی نریخت.
-
کامت بلند
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 10:46
یار عزیز کامت بلندم بی چه نتای تا عقدت ببندم پات از حنیرو صد تا گل ایشه قلبم تو سینت صد منزل ایشه بی تو مه حتی با خوم غریبم تنهایی وغم اتکه نصیبم عشق مه و تو اینین تمونی وختی خاشن که پهلوم بمونی کس نین بپرسد وازت چه بودن یارون کجاین دشمن حسودن از سر جنتک ا ترس شیطون اسفد و گشته بی بی نه دودن
-
دمت گرم
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 10:19
پشت آبیش را خط خطی کردم و صورت نازکش را ماچی بزرگ که داغ کرد گپش و جیغ زد . فعلا دمت گرم ...
-
خوب گوش کن
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 10:15
دریا را گوش که میدهی دریا را که خوب گوش میدهی از آن تو میشود زلالش از آن تو می شود پاکیش در شب دریا و آسمان دو برابر می شوند هر چه ستاره است هر چه ماهیست می درخشند آینه ات می شوند ساحل و بی پروایی چشمش که به نگاه غمگینت دچار می شود شروع با هم بودنتان است اهل دریا را باش تا صداقت آب را حس کنی .
-
گریخم نهندن
چهارشنبه 9 آبانماه سال 1386 09:16
گریخم نهندن گریخم نهندن کس نین بپرست چطن تو چه بودن که لاغر ته بودی سرت بی چه زیرن چشت بی چه سرخن گریخم نهندن گریخم نهندن تو خیلی خاشی خاشتر ا سوره قل هو الله که اون وختو ما رفته مختب تو تو چشمونم هجی تکرده مه یادم نرفتن که تو باغون ایسین تو جیکو تخارده مه با کوت و شلوار دومادیوم تو با اون همه اشرفی رو سینت گریخم...